دوباره انتظار
سلام عسلم مامان دوباره رفته دکتر و دوباره من و باباییت منتظرتیم خیلیم زیاد اونقدر که همش داریم حرف شما رو میزنیم از خدا میخوام که این دوره بابایی رو خوشحال کنم و بگم که اومدی ، دعا میکنم امیدامون نا امید نشه و تا 9 ماه اینده شمارو به آغوش بکشم و نوازشت کنم ، خیلی منتظرتم لطفا بیا... چیزایی که دکی گفت و نمیگم چون ناامید کننده و فقط فکر مثبت میکنم خدا کمکم کن تنهام نزار و دستم و بگیر و در رحمتتو برو من و شو شو جونم باز کن تا عمیق ترین لبخندها رو لبامون باشه ... خدا جونم ا همه چیزایی که بهمون دادی مخصوصا از عشقی که بین من و شوشو جونم قرار دادی ممنونم خدایا شکرت... ...
نویسنده :
فعلا مامانی
14:34